۱+۱ به هم زن = ۲ بهم زن = دو بهم زن

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

۱+۱ به هم زن = ۲ بهم زن = دو بهم زن

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد........

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد


دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست


خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی


حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست


تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار


مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند


کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد

صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست


عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

زهره سازی خوش نمی سازد مگر عودش بسوخت


کس ندارد ذوق مستی می گساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش


از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد

 

بی تو ای...

 

بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم


زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم

آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت


نیست چون آینه​ام روی ز آهن چه کنم

برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر


کارفرمای قدر می​کند این من چه کنم

برق غیرت چو چنین می​جهد از مکمن غیب


تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم

شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت


دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم

مددی گر به چراغی نکند آتش طور


چاره تیره شب وادی ایمن چه کنم

حافظا خلد برین خانه موروث من است


اندر این منزل ویرانه نشیمن چه کنم