شب تاره
بی قراره
دلی که چاره نداره
نفسم مونده تو سینه
چشم من به راه یاره................
نفس منم مونده تو سینه تا بیام پیشتون
بغض نمیذاره نفس بکشم تا عکس بالای قبرتونو ببینم
محمد و هم ندیدم تا جبران ندیدنتونو کم کنه
حتی عکسی هم ازتون ندارم
چه کنم
دنیا زندانیم کرده
ایی ایی ایی ایی
دلی که چاره نداره
نفسم مونده سینه....................
دیشب با دایی محسن حرف زدم اونم دلش پر بود مث من که داداشاش برای کیا جون دادن
دو برادر شه بی سر اومده با چشمای تر
به روی سینه گرفته سر نازنین خواهر
دو برادر
دل پر خون
چشم گریون دل من بی سر و سامون
خواهرش خوشی ندیده از شب شام غریبون
بیا و پیچک مهری به شاخه دل باش
که زیر پلک ترم یک غروب پنهانیست
سلام
اگه دوست داشتی بیا با هم بنویسیم
جای شما بین ما خیلی خالیه...
کسب درآمد ۱۰ دلار به ازای هر کلیک
www.hoaz.blogsky.com
چرا نمی ری بهش سر بزنی؟
شاید اونا نمی خوان
شاید باهام قهرن که شرایطش برام پیش نمی آد